وصیت به پسرم

سلام عزیز دلم نمیدونم کی بزرگ میشی و وبلاگ منو میخونی ولی میخوام از تجاربم بهت بگم

وصیت به پسرم

سلام عزیز دلم نمیدونم کی بزرگ میشی و وبلاگ منو میخونی ولی میخوام از تجاربم بهت بگم

یادمه از اورانس صدای خنده حسین میمد حسنو پسر باسمه رو برق وصل میکردن خودش قه قه

شوهرتو اقا صدا میکنیبابای بچم صدا میکنی

موادب

اونم تو رو خاونوم صدا میزنه

زنگ میزنی شوهرت نون بگیره الو اقا نونمون تموم شده اگر میشه نون با خودت بیار مرسی عزیززززززززززم بوس


وای داداش محمود ببین اینا با مردم چه کردند 

غذا های مسموم 

رفتارهای شیطانی

یدفعه دعوامون بود حسن شناسنامه منو پسرم نمیداد گریه کردم زنگ زدم به حسین گفت برو نماز حضرت زهرا بخون تو چرا اینچوری

اره من شیطان پرست نیستم


ادم مگه باشوهرش اینجوری صحبت میکنه تو کثیفی

تو شلخته ای

تازه پیامکم بفرسته

خجالت بکشید من دهنم گاز گرفتم وقتی اینو شنیدم

ادم به شوهرش میگه اقا

هرکاری دوست داره بزار بکنه

ناراحتی جمع نکن

نفقه پول ریخت پاش گردناشه که بهت میده

اصلا بهشوهر میگی پول؟

فقط یدفعه بهش بگو اقا منم خرج دارم اگه چیزی گیرت اومد به منم بده فقط یکبار

خونه رو تمیز کن مرتب کن غذا بپز اشپزی کن

من شوهرم شیطان پرست بود والا الان سر خونه زندگیمون بودیم

وقتی برگشتم خونش حتی لحن صحبتش عوض شده بود مارمولک


خانوما اقایون مارمولک زیاد مواظب باشید نره تو استیناتون

بخاطره عمو هادی چند تا تف آبدار بکنید تو صورتش

اومد گفت می‌خوام جدول رو ببرم بهشت زهرا یعنی تیمارستان بعدشم کشتن

گه میخوری عوضی نکبت

یه فس همشون بزنید دست پا نشکنه

دیگه پدرشو به برق ببنده خیلیه 

کتک مفصل همشونو هر روز میزنید 

مرتیکه ها 

من از بچگی با داییام استاد شاگردی رو شنیده بودم

حسین گفت من استادم حالا نگو شیطان پرست بود 

یدفعه سوم دبیرستان  مدرسه بهم گفت بیا معلم احکام شو این گفت نه نشو

آنقدر زن مرد تحقیر میکرد 

شام هستم  پول خود بچه ها بود 

یادم نیست یه عیدی بهمون داده باشه

یکدفعه من گفتم معلم به دانشجوش تولدش هم تبریک میگه هم هدیه میده صد بار گفتم یه باد بزن چینی به من داد به داداشم گفت بهش بده

خاک تو سر همتون  همه شیطان پرستان 

گداها 

روز معلم معلم یک کیسه شکلات نمیاره پخش کنه یا روز دانش آموز 

دراکولا بود لامصب


چقدر دوست دارم منم مثل مطهری بشم 

بعد دختر عمم از پول خودش می‌رفت گل سر می‌خرید از این گل زیرا هر کی قرآن خوب میخوند بهش هدیه میداد

به منم داد 

داداش زینیم یه بار گفت آبجی بیا موهاتو شونه کنم شونه کرد ریز ریز بافت تهشم از اینا زد رفتم مدرسه روسریم در آوردم دخترا میشه از اینا به ما بدی یکی دوتا بهشون دادم