وصیت به پسرم

سلام عزیز دلم نمیدونم کی بزرگ میشی و وبلاگ منو میخونی ولی میخوام از تجاربم بهت بگم

وصیت به پسرم

سلام عزیز دلم نمیدونم کی بزرگ میشی و وبلاگ منو میخونی ولی میخوام از تجاربم بهت بگم

بچه ها هیچکی نیاد تو خیابون منو ببینه از اشناها یا دور من نباشید تو خیابون 

فکر میکنی کیو دیدم تو تیمارستان ؟

پدر بزرگم سید علی علوی لاجوردی ولی مثل اقای مرعشی نجفی هیچی یادش نبود 

تازه بدل روحانیم دیدیم 

تازه یکی دیدیم شبیه داییم من مطمانم این یک معمم بود ازش تا پرسیدم اسمت چیه گفت ایت الله بعد دهنشو جمع کرد گفت اتنا

معلوم نیست چی کارشون کردن یه تله مشکی گذاشته بودن رو سرش 



از ادم های بد دوری کنیدهرگز تنهایی فکری نکنید و کارهای مصخره نکنید اگر نمیتونید جلو خودتون بگیرید قرص بخورید 

من باید چند بار برم تیمارستان؟ بسه دیگه من دیگه نمیرم اگرم برم معلوم نیست شماها کجایید پس نمیرم

تورو خدا قرصاتونو بخورید خطر از بیخ گوش داداشم رد شد میخواستن ببرنش 


بخدا دیگه هیچ کدوممون هم دل دماغ تیمارستان نداریم 

یا بریم یا بشینیم هی پشت سر شما جز بزنیم 

تورو خدا مراقب خودتون باشید قرصامون بیاییم همه بخوریم ارام بخش عیب نداره  


فامیلام مواظب خودتون باشید سیمانی نشسته بود دندوناشو برای دختراو خانومای فامیلام تیز میکرد خییییییییییییییییییییییییلی گه 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد