وصیت به پسرم

سلام عزیز دلم نمیدونم کی بزرگ میشی و وبلاگ منو میخونی ولی میخوام از تجاربم بهت بگم

وصیت به پسرم

سلام عزیز دلم نمیدونم کی بزرگ میشی و وبلاگ منو میخونی ولی میخوام از تجاربم بهت بگم

یه بار رفتم قم به مامانم اینا نگفتم چادر نداشتم ولی موهام بیرون نبود اینا بهم یه چادر ندادن حالا هوا هم سرد اومدم برم قسمت زنونه یکی از خادمان با این دست بیلا زد گفت برو مردونه گفتم خونه عممه اینجا مال ماست من زنم حضرت معصومه زن بود

آقا رفتیم مردونه مارو زندان بردن تیمارستان بردن بهمون شک زدن خامنه ای  پیام زن من شو داد 



یعنی پدرمون دراوردن

حالا داریم میرم پلیس مکاشفه هم کردیم از یه صحن رد شدیم که اصلا نیست اینا آنقدر عقده ای هستند هوایشون نبود

خامنه ای عقده ای کرده خادمارو وزارت اطلاعات


ما این بی بیمون امام رضا بابامونه اینجا نریم کجا بریم کجا بخوابیم کجا زندگی کنیم


خامنه ای وحشت داره من برم تو حرم بی بی معصومه زندگی کنم


آخه چقدر گهی خفه شدی آنقدر دنیا پرستی نکبت

چه اشکال داره آدم تو روضه بگه من سگ حسینم شاید مفهومش اینه

مگه شاه عباس نمینوشت کلب علی

چرا میگی باید استکانشونو شست تو برو افتضاح خودت که عده رو ور داشتی رو جمع کن همه زنا بچه زنا 

شهریار خوب میفرمایند نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت متحیرم چه نام شه ملک لا فتی را کلهم نو الاواحد امام زمان ارواحنا فداه هم همینجورین

بچه ها دیگه اینجوری بگید نه به ساحت خدا خدای نکرده توهین نشه نه آنقدر این آدمها رو بیاریم پایین

این میخواست بگه مثل بشر نیست مثل بشر گناه کار نیست درسته حرفت

ما بشرا پر از گناهیم ایشون و یطهرکم تطهیرا هستند

طرح ریشه کن کردن بیکاری رو یادتونه

حالا فرض یه چیزی اونکه پایین حتی کمی به بالای راس میده 

یعنی طرف صد نفر گذاشته سر کار هر کدوم اینام صد نفر یه پولی بهشون میده هر کسی

آنقدر جوبایدن از این طرح خوشحال شد 

به شرط اینکه درصدو مشخص نکنی هر چقدر در توانته

توی تیمارستان حالا با وضع من یک رمان قرض گرفتم از دوستم همش تو سر همدیگه زده بودن خانواده ها اصلا بیمفهوم

یه کجام گرفتم باز این یه خورده بهتر بود ولی اونم صفحه علمی کارایی که کردها میکنند نداشت

دیدی همه خالی از محتوا شدن نوشته ها

خوب علمی یه صفحه بنویس یه صفحه دینی یه صفحه کاری یه صفحه درباره علم سواد خانمها یه صفحه راجع به علم سواد آقایون یه صفحه کار آقایون و خانمها بقیشم متل خودت

بعد من کتاب داشتم خدا کو؟با آیه جوابتو میداد عکسم زده بود یا یه کتاب بچه های کوچه ما سر این آنقدر من گریه کردم بدبختی‌های مردم می‌گفت

می‌گفت یه دختر با مادر بزرگش زندگی می‌کنه آنقدر ندارن آبنبات هی در میارن هی دهن این میزان هی دهن اون آب نمی‌خورم وقتی آب نبات میخوردم تا مرا آب نبات یه خورده حداقل بمون دختر ۹سالش بوده پسر کد خدا که از سربازی برگشته بود میاد میگیرتش دختر شب عروسی خون ریزی می‌کنه سوار وانت پدر پسر میکنند تا ببرنش در مانگاه نرسیده دختره میمیره

آنقدر گریه کردم

بچه ها درس بچه ها کتاب مفید

یکدفعه خامنه ای نگفت کتاب بخونید گفت من می‌خوام بخوابم یه چند خطی کتاب میخونم


بچه ها کتاب بخونید حتی اگر کارمندید کتاب صوتی دانلود کنید تو مسیر بشنوید 


یه شیعه امام زمانی باید کتاب بخونه کتابهای خوب باید چند شعر حافظ و سعدی حفظ باشه


من تو دانشگاه تو مشاعره شدم اول تازه با استادم که دکترای ادبیات بود مشاعره کردم


بچه ها سواد 

شعرهای منو بخون 

استاد گیرت اومد هی ازش سوال بپرس بزار درست یاد بگیری هیچ وقت یه استاد خسته از پرسیدن نمیشه

چه دانش آموز هستی چه دانشجو بگو برام توضیح بدید لطفاً

هیچ وقت خجالت نکش معدلت بزار ۲۰بشه

دختر بیکار من نبینم یا درس یا قرآن یا دریای دیگه یا گلدوزی

در کنارش دروس حوزه و دین حتی اگر بچه دارید یه فرصتی هم برای مطالعه بزارید حالا یا حفظ قرآن یا منتهی الامال شیخ صدوقی زندگی مامانتو بلد باشی هیچ وقت بیکار نباش

یه بلاک اسکای درست کن هرچی مهم رو بنویس من می‌خوام کل ایران بشه زهرا

یا خیاطی کن کتاب بخون بیکار نباش