وصیت به پسرم

سلام عزیز دلم نمیدونم کی بزرگ میشی و وبلاگ منو میخونی ولی میخوام از تجاربم بهت بگم

وصیت به پسرم

سلام عزیز دلم نمیدونم کی بزرگ میشی و وبلاگ منو میخونی ولی میخوام از تجاربم بهت بگم

بچه ها منم مثل شمام چهارده معصومم نیستم پیغمبرم نیستم


من خیلی خدا رو دوست داشتم

و اسلام رعایت کردم 

عزیزم اشکال نداره انقدر حرص نخور


خدا بازم هست تو اسمونا حتی پیش هممون حتی تو جسممون همه جا هست فقط دیگه صاعقه نیست

اشکال نداره 

اشکال نداره

اشکال نداره 

پسرم چه کیفی کرد تو بغل امام زمان خوابید 

همه بچه های طلاق جاشون تو بغل امام زمان 

خیلی اقا بچه دوست داشتن خیییییییییییییییییییییییییییییییلی حتی بیشتر از خدا

حتی یه مسیری خدا محمد حسین بغل کرد راه رفت بعد گذاشت زمین گفت بزار خودش راه بره 


خدا بچه های بی پناه بغل میکنه چقدر بوسش کرد 


خدا زن ها و مردهای بی پناه پناه میده 

ممکن بگی چجوری اخه رفتی


اولا کرامت داشتن

دوما که همه چیو میدونستن تازه اجدادمم میدونستن 


من هی فکر کردم این وزارت گه منو سر کار گذاشته میخواستم مچشو بگیرم .برای همین گفتم افغانی :))))))


نگو خدا بود با امام زمان 


خدا واقا فرمودند ازدواج نکردن بچه هاتون بخاطره خودتونه هم بخاطره بچتون

خدا تخصیری نداره حتی شده زنگ میزنه خواستگاری میکنه ولی شما خدا رم رد میکنید با این طرز تفکر 


بچه ها اون سه اصل یادتون نره

سه اصل قبل ازدواج

سه اصل بعد ازدواج 


اون سه اصل قبل ازدواج منو داشت 

فقط بخاطره یک اصل از خدا جدا شدم اونم هرگز دعوا نکنید 

ولی اون اینو بخشید اگر تکرار نشه هرگز 



رمزیه

الان صف میبنندید تا صدای خدا رو بفهمید و درک کنید؟خخخخخخخ