وصیت به پسرم

سلام عزیز دلم نمیدونم کی بزرگ میشی و وبلاگ منو میخونی ولی میخوام از تجاربم بهت بگم

وصیت به پسرم

سلام عزیز دلم نمیدونم کی بزرگ میشی و وبلاگ منو میخونی ولی میخوام از تجاربم بهت بگم

قرص مناسب

بچه ها من عینک میزنم چشام ابیه

وقتی ور میدارم عسلی میشه

صورتم حتی رنگش فرق میکنه

اون اول قبل از هر چیزی دیدم اینا قاتلن حتی تو همون روزبه میکشن بعدش چالش میکنند قبر براشون میکنند

منم تا اینو اون اوایل دیدم عینکمو هی ور داشتم هی گذاشتم جلو والدین 

اصلا والدین یا بقیه کف کردن فقط دخترشون ور داشتن الفرار

وقتی مثل منو بهم رحم نکردن به بچه تو رحم کنند ؟

خیلیا اینجوری رفتن

یه دختره بود هی به باباش می‌گفت بیا دنبالم اینجا جای خوبی نیست

منم یکدفعه عینکم برداشتم باباش سریع اومد بردش


خیلیا رو نزاشتم بکشن چال کنند یا عقب موندشون کنند 


باید بگم همه تیمارستانای بدن روزبه و امین آباد که افتضاح ترینشونه

بخدا درمان نمی‌کنند

بخدا من نوبل بردم حرفمو زمین نندازید به بچه هاتون الانزاپین بدید از این قتال خونه ها بکشیدشون بیرون


بخدا من با چند تا روانپزشک فهمیدیم الانزاپین خیلی بهتر از شک عوارضم ندارن آنقدر نداره میگه اشکال ندارد تو شیر مادر باشه

برای خوابشون هم کلونازپام اگر می‌تونه بخوابه

این قرص آنقدر خوبه و قوی هیچ مداخله دارویی با کلوب نازپام ندارن تازه رفیق همن


اینا همه اثبات شدست برید بخونید در موردش

صبر کلید هست اما تا چه وقت خدا داند

اون اولا یدفعه که نگین نبود رفتم بهش گفتم منو می‌شناسی من زهرام گفت نه من فقط نگین میشناسم نگینم کو نگین 

الهی بمیرم برات نگینت منم

گفتم حیله خوب الان میرم صداش میکنم

نمی‌دونم اینو دیگه چی کارش کرده بودند


خییییییییلی مظلوم

اقاست

نوه ملکه انگلستان

فرض کن این بیشعورها نوه ملکه انگلستان انداخته بودند تیمارستان

بهش شک هم زده بودند آنقدر زده بودند منو یادش نمیمد خواستگار من بود

یه چیزی برات تعریف کنم می‌میری از گریه این وقتی اومد خواستگاری من هیچی نمی‌خورد من می‌گفتم غذا بخور اونجا یه دختره بود به نام نگین چشاش ابی آخه خواستگارم عاشق چشمام بود اولین بار خواستگارم حالش بد شد منو دید وقتی چشامو دید با حرف زدن مو این نگین که فکر کنم ارتشی بود این خواستگار از پشت نرده ها فقط می‌گفت غذا بیار برای من بعدشم جلو خودش غذاشو میخورد.حالا فرض کن اینا همش جلو چشمای منه.نگاه کن زهرا غذا خور شدم ولی دیگه منو یادش نمیمد بعضی وقتا بیسکوییت دستم میدم میرفتم به نگین میدادم می‌گفتم میشه بدی بهش گررررررررییییییییه می‌گفت بگم کی داده می‌گفتم بگو خودت دادی.بعضی وقتا نگین می‌گفت احتیاج نداره خودش وا  میکرد میخورد .من له شدم  دیگه چی می‌خوان از جونم

بمیرم برات تو چقدر مظلومی

باباتونو در میاره غزه تازه اولشه

ولی مردم ایران اون خوباشون یا مردم غزه چه گناهی کردند اونام دارن میسوزنو میسازن

اون ۴تارو زندانی کن

اصلا اینا خواستن ایران غزه از بین بره نمی‌دونم ارتشه سپاه وزارت اطلاعات نمی‌دونم کیه

ازدواج

پسرم گفتن به ما هرچقدر میتونی بگو 

شما که شوهر می‌خوان برید کهریزک  یه شوهر بیارید

هر کهریزکی  حداقل ۷میلیون میده برای نگهداری فکر کنم

یعنی یه حقوقم دارید همه جوریم داره حتی جوان ویلچری داره

یه نکته

همینجور که کارامو میکردم ظرفامو میشستم مثلا گوشم میدادم مثلا حداقل روزی 4 ساعت با توجه

ولی شما قرصاتونو بخورید محیط آرام کجا بود 

منم میخورم دیگه

باید اسمشو بزارن قرص محیطی

دکتره پرسید اگر یه روز پول نداشته باشی چی کار می‌کنی گفتم میرم کار گفت کارم نداری گفتم گدایی 

گفت این دیونست هنوز 

واقعا توقع داشتی چی بگم بگم میرم قحبه میشم یا دزدی یا کارای دیگه

یعنیررررررررررررر......بهت



تو رو خدا قرصاتونو ول نکنید منم یه مدت ول کردم میخواستم دهن اینارو ببندم و بستم

ولی دیگه همینجا بیام قول بدیم همه ما که هر قرص خوبی رو میخوریم و بهمون ساخته رو هیچ وقت قطع نکنیم


گیر همچین آدمایی زبونم لال میفتید دیگه معلوم نیست چی میشه